کدخدا می گوید از اینجا نرو - یک ناشناس؟


با بهار و گل می آید سال نو یک ناشناس

با خودم می گویم ای شاعر! تو تنها نیستی


توی دنیا هست حتما مثل تو یک ناشناس

با صدای ساعت قلبم از این پس مایلم


بشمرم این لحظه ها را تا سه! دو! یک! ... ناشناس

می رسد می پرسم ای خوب جنوبی کیستی؟


خیره می ماند و می گوید که: مو؟ یک ناشناس

آه می دانم که روزی روزگاری می رسد


می رویم آن سوتر از غمها من و ... یک ناشناس